معنی داروی ضد افسردگی

حل جدول

داروی ضد افسردگی

ایمی پرامین، سرترالین، سیتالوپرام

ایمی پرامین، بوپروپیون، سرترالین، سیتالوپرام

ایمی پرامین


داروی درمان افسردگی

فلوکستین


ازداروهای ضد افسردگی

سرترالین


نوشیدنی ضد افسردگی

چای سبز


داروی ضد سرفه

به دانه


داروی ضد عفونت

جنتامایسین


داروی ضد صرع

اتوسوکزوماید، توپیرامات، دیازپام، فنوباربیتال، فنی‌توئین، کاربامازپین، کلونازپام، گاباپنتین، والپروات


داروی ضد باکتری

آموکسی سیلین


داروی ضد سرطان

آرلوتینیب


داروی ضد خارش

هیدروکسی زین

لغت نامه دهخدا

افسردگی

افسردگی. [اَ س ُ دَ / دِ] (حامص) انجماد و بستگی. (آنندراج). انجماد. (ناظم الاطباء). فسردگی. جمود. بستگی. خدوک. (یادداشت مؤلف):
ابر که جانداروی پژمردگیست
هم قدری بلغم افسردگی است.
نظامی.
بکار اندر آی این چه پژمردگیست
که پایان بیکاری افسردگیست.
نظامی.
|| غم و اندوه. ملال. بیحالی. حالتی واسطه میان غم و اندوه: یک حالت نشاط و شادی است و دیگر حالت غم و اندوه، اما وقتی که غم و شادی و انتعاش طبیعت نبود و غم و مکروهی هم عارض نگردیده باشد این حالت بین بین را افسردگی گویند. (از خیرالمدققین از آنندراج).
- افسردگی کشیدن، غصه خوردن. اندوه بردن. بیحال شدن:
همچو نرگس تازه دارد رنگ مخموری مرا
میکشم افسردگی هرگه خمار آخر شود.
ملامفید (از آنندراج).

فارسی به آلمانی

داروی ضد عفونی

Desinfektionsmittel (n)

فارسی به عربی

معادل ابجد

داروی ضد افسردگی

1400

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری